- پادشه نشین
- آنکه نشستنی چون پادشاه دارد آنکه مانند سلاطین جلوس کند، شهری که مقر پادشاه است پایتخت
معنی پادشه نشین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پادشاه نشاننده، آنکه دارای نشان پادشاهان است آنکه علایم و امارات سلطنت را داراست، آنکه زمام امور مملکت و پادشاه در دست اوست
آنکه نشستنی مانند پادشاه دارد آنکه مانند سلاطین جلوس کند، شهری که مقر پادشاه است پایتخت دار الملک
پادشاه نشاننده، آنکه دارای نشان پادشاهان است آنکه علایم و امارات سلطنت را داراست، آنکه زمام امور مملکت و پادشاه در دست اوست
چادر نشین، صحرا نشین
صحرانشین، مردم چادرنشین
مستور مستوره مخدره، خلوت نشینخلوت گزین، جمع پرده نشینان. یا پرده نشینان. خلوت نشینان خلوتیان محرمان اسرار اولیای مستور، ملایکه آسمان ملایکه مقرب
زن روپوشیده، زنی که در خانه و پشت پرده بنشیند، پردگی، مخدره، شخص خلوت نشین، پارسا و محرم اسرار، فرشتۀ مقرب